گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 41
شماره 50 - دي 1384







وفا به پیمان؛ فلسفه غدیر، شرط ظهور
در زمانهاي قدیم مرد دانشمندي بود که پسري داشت و آن پسر علاقهاي به علم پدرش نشان نمیداد و در مورد دانش پدرش چیزي
از او نمیپرسید. آن مرد دانشمند همسایهاي داشت که به نزد او میآمد، پرسشهایش را با او مطرح میکرد و مطالبی از او
میآموخت. تا اینکه زمان مرگ مرد دانشمند نزدیک شد. داستان آفرینش انسان و آغاز حیات او بر کرة خاك با یک عهد و
پیمان شکل میگیرد. عهد و پیمانی که بر پذیرش پروردگاري خداوند متعال و نفی پرستش شیطان بسته شد و همۀ انسانها بر وفاي
به آن همداستان شدند: اي فرزندان آدم، مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید؛ زیرا وي دشمن آشکار شماست؟ و
اینکه مرا بپرستید؛ این است راه راست! 1 و [یاد کن] هنگامی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریّه آنها را برگرفت و
تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این « چرا، گواهی دادیم » : ایشان را بر خودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند
[امر] غافل بودیم. 2 این عهد و پیمان در طول تاریخ، بارها و بارها توسط پیامبران الهی و جانشینان آنها، به انسانها یادآوري شد تا
آنان نسبت به عهدي که با خداي خود داشتند دچار فراموشی نشوند: و در حقیقت، در میان هر امتی فرستادهاي برانگیختیم [تا
بگوید:] خدا را بپرستید و از طاغوت [= فریبگر] بپرهیزید. 3 و پیش از تو هیچ پیامبري نفرستادیم مگر اینکه به او وحی کردیم که:
4 از سوي دیگر براي این که مردم در وفا به پیمانی که بر عهده داشتند دچار مشکل نشوند .« خدایی جز من نیست، پس مرا بپرستید »
و در تشخیص راهی که به اطاعت و بندگی خدا و مخالفت با شیطان میانجامد گرفتار سردرگمی نگردند، به آنان گوشزد شد که
اطاعت خدا در اطاعت رسول اوست و هر کس بیشتر در طریق اطاعت رسول گام بردارد در اطاعت خدا از دیگران پیشی گرفته
است: هر کس از پیامبر فرمان بَرَد، در حقیقت، خدا را فرمان برده؛ و هر کس رویگردان شود، ما تو را بر ایشان نگهبان
نفرستادهایم. 5 ... و آنچه را فرستاده [او] به شما داد، آن را بگیرید و از آنچه شما را بازداشت بازایستید و از خدا پروا بدارید که خدا
سخت کیفر است. 6 با پایان یافتن عصر رسالت، نه تنها از بار عهد و پیمانی که آدم خاکی با خداي خود داشت کاسته نشد، بلکه
بسیار شدیدتر از دوران حیات پیامبر(ص) از او خواسته شد که به عهد و پیمان خود وفا کند؛ چرا که او در وفاداري به این پیمان
مورد بازخواست قرار خواهد گرفت: ... و به پیمان [خود] وفا کنید؛ زیرا که از پیمان پرسش خواهد شد. 7 و این عهد، چنانکه امام
موسی کاظم(ع) در تفسیر آیه یادشده میفرماید، چیزي نبود جز پیروي از امیر مؤمنان علی(ع): [مراد از] عهد [در این آیه] آن
پیمانی است که پیامبر درباره دوستی ما و پیروي از امیر مؤمنان[ع] از مردم گرفت؛ اینکه با او مخالفت نورزند، از او پیشی نگیرند،
با خاندانش نیکی کنند و آنها را آگاه کرد که درباره این پیمان بازخواست خواهند شد. 8 یعنی این بار عهد آدمی با خداي خود در
صورتی دیگر متجلی شد و اطاعت امیر مؤمنان و امامان پس از او همسنگ اطاعت خدا و رسول او گردید: آگاه باشید، هر کس
خدا را درباره ولایت امیر مؤمنان و امامان پس از او پیروي کند، این همان پیمان گرفته شده از سوي خداوند است. 9 و براي اینکه
هیچکس در شناسایی شخصی که پس از پیامبر(ص) میبایست با او عهد اطاعت بسته میشد به اشتباه نیفتد، در اجتماعی عظیم از
صفحه 6 از 40
مسلمانان نو شدن عهد آدمی به آگاهی همگان رسید و اعلام شد هر کس پیمان ولایت نبی خاتم(ص) را پذیرفته از این پس باید
به پیمان ولایت امیر مؤمنان علی(ع) گردن نهد: هر کس را من مولاي اویم، پس این علی مولاي اوست. 10 اي مردم! هر کس خدا
و رسولش و علی و امامانی را که از آنها یاد کردم، اطاعت کند، بیتردید به رستگاري بزرگی نائل آمده است. 11 و از همین رو
عهد شناخته شده) نامیدند. همانا امروز، روزي بس بزرگ است... امروز، روز کامل شدن ) « عهد معهود » بود که این روز را روز
دین و روز عهد و پیمان شناخته شده است. 12 آري، انسانها مأمور شدند که پس از رحلت نبی خاتم(ص) با وصی او تجدید عهد
کنند و دست در دست او بگذارند تا به فرموده حضرت زهرا(س)، آنها را آسان آسان و به راحتی و ملایمت به راه هدایت و
رستگاري رهنمون شود: به خدا سوگند، اگر پاي در میان مینهادند و علی را بر کاري که پیغمبر به عهدة او نهاد میگذاردند،
آسان آسان ایشان را به راه راست میبرد و حق هر یک را بدو میسپرد. چنانکه کسی زیانی نبیند و هر کس میوه آنچه کشته است
بچیند. تشنگان عدالت از چشمه معدلت او سیر و زبونان در پناه صولت او دلیر میگشتند. اگر چنین میکردند درهاي رحمت از
زمین و آسمان به روي آنان میگشود. اما نکردند و به زودي خدا به کیفر آنچه کردند آنان را عذاب خواهد فرمود. 13 اما چنانکه
فاطمه زهرا(س) نیز فرمودند: اینچنین نشد و بدعهدي و عهدشکنی از همان نخستین روزهاي عروج رسول خدا(ص) آغاز گردید و
پیمانی که جماعت مسلمین در روز غدیر بر اطاعت ولی خدا بسته بودند به راحتی شکسته شد و جز جمع اندکی، همه امت اسلامی
از اطراف امام و حجت عصر پراکنده شدند: هنگامی که پیامبر (ص) رحلت فرمود همه مردم جز سه تن؛ سلمان، مقداد و ابوذر
غفاري، به گذشته کفرآمیز خود برگشتند. 14 از آن به بعد اگر چه در مقاطعی از دوران 250 ساله امامت شیعه، شاهد روي آوردن
مردم به ائمه معصومین(ع) و مرجعیت علمی آنها هستیم، اما هیچگاه عهدي که مردم در برابر امامان خود داشتند به تمامی پاس
داشته نشد و این سخن امامان معصوم(ع) که فرموده بودند: مردم تنها به سه چیز تکلیف شدهاند: شناخت امامان، تسلیم شدن به
ایشان در آنچه بر آنها وارد میشود و رجوع به آنها در آنچه که در آن اختلاف دارند. 15 هیچگاه محقق نشد و سرانجام بدعهدیها
و عهدشکنیهاي امت اسلام منجر به مقتول و مسموم شدن یازده امام و غیبت آخرین امام شد و جامعۀ اسلامی از برکات حضور امام
معصوم(ع) در میان خود محروم گشت. و این همان اتفاقی بود که پیش از این در کلام امام محمد باقر(ع) پیشبینی شده بود:
هنگامی که خداوند تبارك و تعالی، از آفریدگانش خشمگین شود، ما [اهل بیت] را از مجاورت با آنها دور میسازد. 16 آري،
غیبت امام از جامعه و به درازا کشیدن آن نتیجه بدعهدي و پیمانشکنی مردم نسبت به حجتهاي الهی و جانشینان به حق رسول
خدا(ص) است و تا زمانی که مردم چنانکه باید و شاید به پیمانی که در برابر امامان معصوم(ع) برعهده دارند وفا نکنند و با همه
وجود آماده پذیرش اوامر و نواهی آنها نگردند، ظهور محقق نخواهد شد؛ چنان که امام عصر(ع) فرمود: اگر شیعیان ما - که
خداوند توفیق طاعتشان دهد - در راه ایفاي پیمانی که بر دوش دارند همدل میشدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمیافتاد
و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان میگشت، دیداري بر مبناي شناخت راستین و صداقتی از آنها نسبت به ما. 17 با توجه به همین
اهمیت وفا به عهد و پیمان و تأثیر آن در ظهور امام عصر(ع) بوده است که از ما خواستهاند هر بامداد عهد و پیمان اطاعتی را که
نسبت به امام خود بر دوش داریم، به یاد آوریم و آن را تجدید کنیم: بار خدایا! من در بامداد این روز و تمام دوران زندگانیام،
عهد، عقد و بیعتی را که نسبت به او (امام مهدي(ع)) بر گردن دارم، تجدید میکنم، که هرگز از آن برنگردم و بر آن پایدار
بمانم. 18 در پایان این مقال توجه شما را به روایتی بلند و پرمعنا از امام باقر(ع) جلب میکنیم. در این روایت امام باقر(ع) در پاسخ
پرسش یکی از یاران خود که از زمان فرا رسیدن امر [ظهور] پرسیده، در قالب یک داستان یا حکایت تمثیلی با تقسیم زمانها به سه
تعبیر میکنند، « زمان گرگ » زمان گرگ، قوچ و ترازو بر این واقعیت تصریح کردهاند که مردم در یک مقطع زمانی که از آن به
یکسره از در پیمانشکنی با خاندان رسالت برآمدند و حتی در فکر وفا به پیمان خود نبودند، اما در مقطع زمانی دیگر که از آن با
یاد میکنند، مردم اگر چه تصمیم دارند به پیمان خود وفا کنند، اما در عمل پیمانشکنی میکنند و از بازگرداندن « زمان قوچ » تعبیر
صفحه 7 از 40
نامیده میشود، مردم واقعاً تصمیم میگیرند به « زمان ترازو » حقوق اهل بیت(ع) سرباز میزنند، تا سرانجام در مقطعی از زمان که
پیمان خود عمل کنند و حقوق غصب شده خاندان رسالت را به آنها برگردانند. و این زمان، زمانی است که میتوان در آن امید
تحقق ظهور داشت. زراره نقل میکند که: حمران از امام باقر(ع) پرسید: قربانت گردم کاش به ما میفرمودید این امر (ظهور امام
مهدي(ع)) چه زمانی خواهد بود تا به آن خبر شادمان شویم. آن حضرت فرمود: اي حمران تو دوستان و برادران و آشنایانی
داري. 19 در زمانهاي قدیم مرد دانشمندي بود که پسري داشت و آن پسر علاقهاي به علم پدرش نشان نمیداد و در مورد دانش
پدرش چیزي از او نمیپرسید. آن مرد دانشمند همسایهاي داشت که به نزد او میآمد، پرسشهایش را با او مطرح میکرد و مطالبی
تو از آنچه در نزد من بود « : از او میآموخت. تا اینکه زمان مرگ مرد دانشمند نزدیک شد، پس او فرزندش را فرا خواند و گفت
دوري میگزیدي علاقهاي به آن نشان نمیدادي و چیزي از من نمیپرسیدي، اما همسایهاي دارم که به نزد من میآمد و از من
و همسایهاش را به او معرفی کرد. » سؤالاتی میکرد و چیزهایی فرا میگرفت و به ذهن میسپرد. اگر به چیزي نیاز داشتی، نزد او برو
مرد دانشمند از دنیا رفت و پسر (همچنان) زنده بود تا اینکه پادشاه آن زمان خوابی دید و سراغ آن مرد دانشمند را گرفت. به او
آري او یک پسر بهجا گذاشته » : گفتند «؟ آیا فرزندي از او بهجاي مانده است » : پادشاه گفت .« آن مرد از دنیا رفته است » : گفته شد
به » : و کسانی را به دنبال پسر فرستادند تا او را نزد پادشاه بیاورند. پسر [با خود] گفت « او را نزد من بیاورید » : پادشاه گفت .« است
خدا قسم، نمیدانم چرا پادشاه مرا احضار کرده است. من هیچ دانشی ندارم و اگر پادشاه چیزي از من سؤال کند، بیشک رسوا
در این حال سفارش پدرش را (در هنگام مرگ) به خاطر آورد. پس نزد همسایهاي که از پدرش علم میآموخت رفت « خواهم شد
پادشاه کسانی را به دنبال من فرستاده و نمیدانم چرا احضارم کرده است. پدرم به من گفته بود اگر به چیزي نیاز » : و به او گفت
اما من میدانم 20 بهخاطر چه چیزي تو را احضار کرده است. اگر به تو بگویم تو باید » : همسایه گفت .« داشتم، به شما مراجعه کنم
همسایه از او خواست سوگند یاد کند « میپذیرم » : پسر گفت .« هر چیزي را که خدا از این طریق نصیب تو گرداند، با من تقسیم کنی
پادشاه میخواهد از تو در مورد خوابی که » : و به او اطمینان دهد که به عهدش وفا میکند. پسر هم سوگند یاد کرد. آن مرد گفت
آیا » : است. پسر نزد پادشاه رفت و پادشاه گفت « زمان گرگ » دیده پرسش کند و بداند که این زمان چه زمانی است. پس بگو این
پسر گفت: مرا احضار کردهاید تا در مورد خوابی که دیدهاید از من بپرسید و بدانید که «؟ میدانی به چه دلیلی تو را احضار کردهام
زمان » این زمان » : پسر گفت .« درست گفتی. پس به من بگو این زمان چه زمانی است » : پادشاه گفت .« اکنون چه زمانی است
پادشاه دستور داد پاداشی به آن پسر بدهند، آن پسر جایزه را گرفت و به سوي خانهاش رفت. اما از اینکه به .« است « گرگ
شاید پیش از اینکه این مال را به او بدهم یا خودم بخورم از دنیا » : دوستش (مرد همسایه) وفا کند، خودداري کرد و [با خود] گفت
پس .« رفتم و شاید پس از این به آن مرد نیاز نداشته باشم و دیگر از اینگونه پرسشهایی که از من پرسیده شد، از من سؤال نشود
مدت زیادي [در وفا کردن به آن مرد] درنگ کرد. مدتی بعد پادشاه خوابی دید و بهدنبال پسر فرستاد. پسر از کرده خود پشیمان
به خدا سوگند، هیچ دانشی ندارم که با آن نزد پادشاه بروم و نمیدانم با دوستم (همسایه) چکار کنم چون » : شد و [با خود] گفت
به هر حال به نزد او میروم، از او عذرخواهی میکنم و براي او سوگند یاد » : بعد گفت « به او نیرنگ زده و به او وفا نکردهام
کاري کردهام که نمیباید میکردم و به » : پسر نزد مرد همسایه رفت و گفت .« میکنم، شاید او [از خواب پادشاه] به من خبر دهد
آنچه که میان من و تو بوده وفا نکردهام و آنچه داشتم از دستم رفته و به تو نیازمند شدهام. تو را به خدا قسم میدهم که مرا تنها
نگذاري، من به تو اطمینان میدهم که هر چه بهدست آوردم با تو تقسیم کنم. پادشاه به دنبال من فرستاده و نمیدانم از من چه
پادشاه میخواهد از تو در مورد خوابی که دیده سؤال کند و بداند که این زمان چه زمانی » : آن مرد (همسایه) گفت .« میپرسد
میدانی چرا به دنبال » : آن پسر نزد پادشاه رفت، پادشاه وارد شد و گفت .« است « زمان قوچ » ، است. پس تو به پادشاه بگو: این زمان
پادشاه خطاب به پسر گفت: .« شما خوابی دیدهاید و میخواهید بدانید که اکنون چه زمانی است » : آن پسر گفت «؟ تو فرستادهام
صفحه 8 از 40
پس از آن پادشاه دستور داد .« این زمان، زمان قوچ است » : پسر گفت «؟ درست گفتی. پس به من بگو این زمان، چه زمانی است »
پاداشی به پسر بدهند. پسر آن پاداش را گرفت و به سمت خانهاش رفت و فکر میکرد که آیا به دوستش وفا کند یا نه، یکبار
شاید پس از این دیگر تا ابد به آن » : تصمیم میگرفت وفا کند و یکبار تصمیم میگرفت به عهدش وفا نکند پس از آن گفت
و در نهایت تصمیم گرفت که بیوفایی کند و به عهدش وفا نکند. پس مدتی دیگر در وفا به عهدش « همسایه نیازي نداشته باشم
درنگ کرد. مدتی بعد پادشاه خوابی دید و به دنبال پسر فرستاد، آن پسر بهخاطر آنچه با دوستش کرده بود پشیمان شد و پس از دو
سپس تصمیم گرفت که به نزد مرد همسایه برود. پسر نزد آن همسایه رفت و او را به « چه کنم که دانشی ندارم » : بار بیوفایی گفت
خداي تبارك و تعالی سوگند داد و از او خواست که او را [در مورد خواسته پادشاه] آگاه سازد و به همسایه گفت این بار به او وفا
همسایه از « مرا به این حال وامگذار! بدون شک دیگر پیمانشکنی نمیکنم و به تو وفا میکنم » : میکند و به او اطمینان داد و گفت
تو را خوانده تا از تو در مورد خوابی که دیده سؤال کند و بداند که این زمان چه » : او خواست تا به او اطمینان دهد، سپس گفت
آن پسر نزد پادشاه رفت و پادشاه وارد شد و « است « زمان ترازو » ، زمانی است. وقتی که پادشاه از تو سؤال کرد، بگو این زمان
شما خوابی دیدهاید و میخواهید سؤال کنید که این زمان چه زمانی » : پسر گفت «؟ میدانی] چرا تو را احضار کردهام ]» : گفت
پادشاه دستور .« این زمان، زمان ترازو است » : پسر گفت .« درست گفتی پس به من بگو اکنون چه زمانی است » : پادشاه گفت « است
آنچه که من » : داد هدیهاي به او بدهند، پسر هدیه را گرفت و آنرا نزد مرد همسایه برد و آنرا جلوي همسایه گذاشت و گفت
زمان اول زمان گرگ بود و تو از گرگها » : آن همسایه دانشمند گفت .« بهدست آوردهام براي تو آوردم پس تو آن را تقسیم کن
بودي و زمان دوم زمان قوچ بود که قوچ تصمیم میگیرد و انجام نمیدهد و تو هم مثل قوچ تصمیم میگرفتی اما وفا نمیکردي و
و آن « این زمان (سوم) زمان ترازو بود و تو در آن زمان وفادار بودي. پس بگیر آنچه که براي تو است چون من نیازي به آن ندارم
دانشمند (همسایه) هدیه را به پسر برگرداند. 21 پینوشتها: 1 . ألم أعهد إلیکم یا بنیادم أن لاتعبدوا الشیطان إنّه لکم عدوّ مبین و أن
2 . و إذ أخذ ربّک من بنیادم من ظهورهم ذرّیتهم و أشهدهم علی .60- اعبدونی هذا صراط مستقیم. سوره یس ( 36 )، آیه 61
3 . و لقد بعثنا فی کلّ . أنفسهم ألست بربّکم قالوا بلی شهدنا أن تقولوا یوم القیامۀ إنّا کنّا عن هذا غافلین. سوره اعراف ( 7)، آیه 172
4 . و ما أرسلنا من قبلک من رسول إلّا نوحی إلیه أنّه لا إله . أمۀ رسولًا أن اعبدوا اللَّه واجتنبوا الطاغوت... . سوره نمل ( 16 )، آیه 36
،( 5 . من یطع الرسول فقد أطاع اللَّه و من تولّی فما أرسلناك علیهم حفیظاً. سوره نساء ( 4 . إلّا أنا فاعبدون. سوره انبیا ( 21 )، آیه 25
7 . ... و . 6 . ... و ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا و اتقوا اللَّه إنّ اللَّه شدید العقاب. سوره حشر ( 59 )، آیه 7 . آیه 80
8 . العهد ما أخذ النبی علیالناس فی موّدتنا و طاعۀ أمیرالمؤمنین أن . أوفوا بالعهد إنّ العهد کان مسئولًا. سوره اسراء ( 17 )، آیه 3
لایخالفوه ولایتقدّموه ولایقطعوا رحمه و أعلهم أنّهم مسئولون عنه. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 24 ، ص 187 ، ح 1. سوره مریم
9 . ألا من دان اللَّه بولایۀ امیرالمؤمنین والأئمۀ من بعده فهوالعهد عنداللَّه. به نقل از امام صادق(ع) در تفسیر آیه شریفه . 19 )، آیه 87 )
آنان] اختیار شفاعت را ندارند، جز آنکس که از جانب [خداي] رحمان ] ؛«. لایملکون الشفاعۀ إلّا من اتّخذ عند الرحمن عهداً »
10 . من کنت مولاه فهذا علی مولاه... . ابو منصور احمد بن علی بن (. پیمانی گرفته است. (بحارالانوار، ج 24 ، ص 333 ، ح 58
11 . معاشر الناس! من یطع اللَّه و رسوله و علّیاً والائمّۀ الذین ذکرهم فقد فاز فوزاً .66- ابیطالب طبرسی، الاحتجاج، ج 2، ص 56
13 . همان، . عظیما. همان. 12 . إنّ هذا یوم عظیم الشأن... یوم کمال الدین و یوم العهد المعهود. بحارالانوار، ج 37 ، ص 164 ، ح 40
14 . إنّ النبی، صلّی اللَّه علیه و آله، لمّا قبض . ج 43 ، ص 158 . همچنین ر.ك: سیدجعفر شهیدي، زندگانی فاطمه زهرا(ع)، ص 151
15 . إنّما کلّف الناس . ارتدّ الناس علی أعقابهم کفّاراً إلّا ثلاثۀ: سلمان والمقداد و أبوذر الغفاري. بحارالانوار، ج 28 ، ص 259 ، ح 42
ثلاثه: معرفۀ الأئمّۀ والتسلیم لهم فیما و رد علیهم والردّ إلیهم فیما اختلفوا فیه. حدیث از امام باقر(ع). محمدبن یعقوب کلینی، الکافی،
17 . لو أنّ أشیاعنا، و . 16 . إذا غضب اللَّه تبارك و تعالی علی خلقه، نحّانا عن جوارهم. همان، ص 343 ، ح 31 . ج 1، ص 390 ، ح 1
صفحه 9 از 40
فقّهم اللَّه لطاعته، علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم، لما تأخّر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجلّت لهم السعادة بمشاهدتنا علی
18 . أللّهم إنّی أجدّد له فی صبیحۀ یومی هذا و ماعشت من أیّام حیاتی . حقّ المعرفۀ و صدقها منهم بنا. بحارالانوار، ج 53 ، ص 177
19 . مرحوم علامه مجلسی در توضیح این . عهداً و عقداً و بیعۀ له فی عنقی لا أحوال عنها ولا أزول أبداً. همان، ج 102 ، ص 111
شاید هدف از آوردن این حکایت، این باشد که این زمان، زمانه » : میفرماید « تو را دوستان و برادرانی است » سخن حضرت(ع) که
وفاي به عهد نیست و اگر زمان ظهور این امر را به تو بگویم، تو دوستان و آشنایانی داري و زمان ظهور را به آنها میگویی در
نتیجه خبر میان مردم پراکنده میشود و باعث فساد میشود. و عهد و پیمان به پوشیده داشتن زمان ظهور هم فایدهاي ندارد؛ اگر
هنوز زمان ترازو نرسیده باشد، تو به عهد خود وفا نمیکنی. یا معناي این سخن این است که تو آشنایانی داري، پس به آنها بنگر آیا
آنها با تو در چیزي هم رأي هستند یا اینکه اصلًا به عهد تو وفا میکنند؛ پس چگونه امام زمان(ع) در اینگونه زمان ظهور میکند! یا
اینکه مقصود این است که تو میتوانی آنرا استعلام کنی، پس براي کسب علم به حال آشنایان و برادرانت بنگر هر چه از آنها عزم
و تصمیم قاطع بر فرمانبرداري و اطاعت و تسلیم کامل از امامشان دیدي، پس بدان آن زمان، زمان ظهور حضرت قائم - که خداوند
ظهور و فرجش را نزدیک گرداند - است و قیام آن حضرت مشروط به این امر است و عموماً اهل هر زمانی بر یک حالت هستند
« اما من میدانم » 20 . علامه مجلسی در توضیح عبارت . ( بحارالانوار، ج 14 ، ص 500 ) «. همانگونه که از این داستان پیداست
شاید علم آن مرد از اطلاع دادن آن عالم باشد و آن عالم هم علمش را از انبیاء گرفته باشد یعنی آنها براساس وحی » : مینویسد
آسمانی به او خبر دادهاند که پادشاه به زودي آن خوابها را خواهد دید و این تعبیر آن خوابهاست. یا اینکه او از آن دانشمند نوعی
دانش فرا گرفته که شخص با آن میتواند امثال آن امور را استنباط نماید. این احتمال هم وجود دارد که آن مرد پیامبري باشد که
.499 - این امور را از طریق وحی فهمیده است. (همان) 21 . الکافی، ج 8، ص 362 ، ح 552 ؛ بحارالانوار، ج 14 ، ص 497
احتجاج امام علی ع به آیۀ ولایت
سیدمحمد مرتضوي مقدمه شیعه در التزام و پیروي از مکتب اهلبیت ع از استدلال به کتاب سنت و عقل بهرة وافري جسته است و از
جمله آیاتی که شیعه بر امامت بلافصل امیرالمؤمنین ع به آن استدلال و ادعاي اجماع کرده آیۀ زیر است إنّما ولیّکم الله و رسوله
والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون 1 جز این نیست که ولیّ شما خداست و رسول او و مؤمنانی که
نماز بهپا میدارند و همچنان که در رکوعند انفاق میکنند. گذشته از اجماع شیعه بر نزول این آیه دربارة امام علی ع ، ادعاي
اجماع امت اسلامی نیز بر این مسئله شده که در جاي خود آمده است استدلال شیعه به این آیه بر مقدماتی استوار است یکی از آن
مقدمات که نقشی اساسی در استفادة خلافت بلافصل حضرت امیر(ع از این آیه دارد نزول این آیه دربارة آن حضرت است ولی
مخالفان مکتب اهلبیت ع که از دلالت قوي این آیه بر حقانیت این مکتب به هراس افتادهاند براي تضعیف استدلال شیعه شبهاتی را
متوجه این استدلال کردهاند؛ از جمله اینکه اگر این آیه دربارة حضرت علی ع نازل شده بود و مقصود امامت آن حضرت بود، بر
ایشان واجب بود که این مسئله را آشکارا اعلام و در منازعات سیاسی به آن احتجاج کند که در این مقاله در صدد بررسی این
مسئله از منابع فریقین میباشیم استدلال نکردن امام علی ع به آیه مخالفان مکتب اهلبیت گفتهاند: انّه لو سلّم ذلک کان الواجب
علی الامام أن یجهر بدعوي الولایۀ بذلک المعنی حتّی یبرأ من مواجب أمانۀ الله و رسوله و استمرار الحذر نحو قریب من خمسۀ و
عشرین سنۀ لایناسب شهامۀ ذلک الاسد الغیور ولا غیره من المسلمین الکرام اگر این مطلب را بپذیریم [که این آیه در شأن علی ع
نازل شده و ولایت در اینجا به معناي ریاست و سرپرستی است بر امام واجب بود که آشکارا دعوي ولایت به این معنا کند. تا
ذمۀ او از اداي امانت واجب خدا و رسول او بري شود. اما اینکه او بیست و پنج سال از طرح این مطلب پرهیز کند، با شهامت آن
شیر غیرتمند و دیگر مسلمانان صدر اسلام تناسب ندارد. این شبهه در شماري از منابع آمده است 2 قبل از پاسخ این شبهه ضمن
صفحه 10 از 40
پذیرش بخشی از سخنان این افراد که اگر چنین بود میبایست صحابه احتجاج میکردند، ما این مسئله را به چند دلیل میپذیریم که
میبایست در برابر حکومت ابوبکر مقاومت میشد؛ زیرا: 1. نبی اکرم ع با اندیشۀ دینی مسلمانان را طوري تربیت کرده بود که در
برابر هر خلافی مقاومت کنند و به اعتراض برخیزند. این روحیه میطلبید که در برابر حکومت ابوبکر مقاومت کنند. 2. فضائل
بعضی از صحابۀ رسول خدا(ع همانند امام علی ع ، سلمان فارسی عمار یاسر و خزیمۀ بن ثابت براساس آنچه در منابع اهل سنت
آمده نسبت به ابوبکر به مراتب بیشتر است به طوري که اصلًا قابل مقایسه نیستند. در پاسخ این سؤال باید گفت این اعتراضها در
منابع شیعه فراوان یافت میشود، ولی در منابع اهل سنت از آنها ذکري نیست یا بسیار کمرنگ است و این نیز بدان سبب است که
حذف و تحریف حقایق شامل آنها شده است و متأسفانه محدثان و مورخان و مفسران اهل سنت در کتب خود آنچه خواستهاند
آوردهاند، نه آنچه واقعیت داشته است به عنوان نمونه ذهبی مورخ مشهور اهل سنت در شرح حال محمد بن جریر طبري میگوید:
جمع طرق حدیث غدیر خم فی أربعۀ أجزاء رأیت شطره فبهرنی سعۀ روایاته و جزمت بوقوع ذلک او روایات حدیث غدیر خم را در
چهار جلد گردآوري کرده است که من بخشی از آن را دیدم و از گستردگی روایات آن مبهوت شدم و یقین پیدا کردم که چنین
حادثهاي اتفاق افتاده است 3 در حالی که همین طبري در کتاب خود که یکی از منابع مهم تاریخی به شمار میآید، حتی یک کلمه
دربارة این حادثه مهم ننوشته است ! بنابر این ذکر نکردن حادثهاي از حوادث تاریخ اسلام در منابع اهل سنت نمیتواند به این معنی
باشد که این حادثه اتفاق نیفتاده است بگذریم اما پاسخ شبهه استدلال نکردن امام علی ع به آیه را باید در منابع هر دو گروه
مورد بررسی قرار داد: الف منابع اهل سنت گرچه با توجه به مسائل یادشده از این نوع اعتراضها در منابع اهل سنت کمتر سخنی به
میان آمده ولی حقایق همیشه و براي همهکس پنهان نمیماند و خداوند براي اتمام حجت عدهاي را وا میدارد که حقایق را بیان
کنند. اکنون به چند نمونه از استدلال امام علی ع به این آیه در منابع اهل سنت اشاره میکنیم 1. حافظ سلیمان بن ابراهیم قندوزي
حنفی مؤلف ینابیع المودة در باب 38 کتاب خود نقل میکند: در دوران خلافت عثمان روزي جمعی از مهاجران و انصار در مسجد
نشسته بودند و امیرالمؤمنین ع در میان آنان بود. هرکس دربارة خود سخن میگفت و آن حضرت ساکت بود. وقتی بیان فضائل
آنان به پایان رسید، رو به امام گفتند: یا أباالحسن تکلّم فقال یا معشر قریش والانصار أسئلکم ممّن أعطاکم الله هذا الفضل أبأنفسکم
أو بغیرکم قالوا: أعطانا الله و منّ علینا بمحمد صلّیالله علیهوآله .. . اي ابوالحسن سخن بگو! آن حضرت فرمود: اي گروه قریش و
انصار، از شما میپرسم این فضائل را خداوند به سبب خودتان به شما داده است یا به واسطۀ دیگري گفتند: خداوند به واسطۀ
محمد(ص بر ما منت نهاد و این فضائل را به ما عطا کرد. سپس حضرت بخشی از آیاتی را که دربارة خودش نازل شده بود بیان
إنّما ولیّکم » میکند و از آنان اقرار میگیرد که این آیات درباره او نازل شده است آنگاه فرمود: أنشدکم بالله أتعلمون حیث نزلت
أمر الله عزّوجلّ نبیّه أن یعلمهم ولاة أمرهم و أن «... الله و رسوله والذین آمنو الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکاة و هم راکعون و
یفسّر لهم من الولایۀ کما فسّر لهم من صلاتهم و زکاتهم و حجّهم فنصبنی للناس بغدیر خم 4 شما را به خدا سوگند میدهم آیا
و آیات دیگر نازل شد خداوند پیامبرش را مأمور کرد که متولیان امور امت را به آنان «... انّما ولیکم الله و » میدانید هنگامی که آیۀ
. معرفی کند و ولایت براي آنان شرح داده است به دنبال این مسائل رسول خدا(ص در غدیر خم مرا به امامت مردم نصب کرد. 2
محدث حافظ ابراهیم بن محمد جوینی مؤلف کتاب فرائد السمطین فی فضائل المرتضی والبتول والسبطین در کتاب همین جریان را
با تفصیل بیشتري نقل کرده است او مینویسد: در دوران خلافت عثمان روزي در مسجد میان انصار و مهاجران دربارة فضائل هر
یک بحث در گرفت در این مناظره که حدود دویست تن از سران دو گروه حضور داشتند و از صبح تا ظهر به طول انجامید، قریش
تمام فضائلی را که از رسول خدا(ص دربارة آنان بیان شده بود نقل کردند. از سران مهاجران در جلسه افرادي مثل عبدالرحمان بن
عوف طلحه زبیر، مقداد، ابوذر، هاشم بن عتبه عبدالله بن عباس و عبدالله بن جعفر حضور داشتند و پس از آن انصار نیز خدمات خود
به اسلام و پیامبر و نقش خود را در گسترش اسلام و حمایت از مسلمانان بیان کردند که از جملۀ سران این گروه نیز افرادي مانند:
صفحه 11 از 40
ابیّ بن کعب زید بن ثابت ابو ایوب انصاري ابو هیثم بن تیّهان قیس بن سعد بن عباده جابر بن عبدالله، انس بن مالک و زیدبن ارقم
حضور داشتند. پس از پایان گفتوگو آنان از امام تقاضا کردند ایشان سخن بگوید. امام نیز پس از ذکر آیاتی از قرآن از جمله آیۀ
میفرماید: قال الناس یا رسولالله خاصۀ فی بعض المؤمنین أم عامۀ لجمیعهم فأمر الله عزّوجلّ نبیّه صلّیالله «... انّما ولیکمالله و »
علیهوآله أن یعلّمهم ولاة أمرهم و أن یفسّر لهم من الولایۀ ما فسّر لهم من صلاتهم و زکاتهم و حجّهم فنصبنی للناس بغدیر خم 5
آنگاه « اي رسول خدا(ص آیا این آیات دربارة بعضی از مؤمنان نازل شده است یا اینکه شامل همه میشود » : مردم پرسیدند
خداوند رسولش را مأمور کرد تا متولیان امور امت را به آنان بشناساند و ولایت را براي آنان شرح دهد، همانطور که نماز و زکات
و حج آنان را شرح داده است پس رسول خدا(ص مرا در غدیر خم به عنوان امام مردم منصوب کرد. حدیث مناشده 6 یوم الشوري
هنگامی که عمر در آستانۀ مرگ قرار گرفت شش تن را براي تعیین رهبر برگزید و به آنان سه روز مهلت داد تا تکلیف رهبري
امت را مشخص کنند. 7 از جمله این افراد امام علی ع بود. بهطور طبیعی هر یک از این افراد مدعی رهبري امت بودند و در صدد
اثبات صلاحیت خود براي این کار برآمدند. از این رو امیرالمؤمنین ع که شایستهترین فرد براي این کار بود به بیان امتیازات خود در
مناشدة یوم الشوري مشهور است این حدیث را هم اهل سنت روایت کردهاند و هم شیعه این » آن جمع پرداخت که به حدیث
چنین استدلال میکند: نشدتکم بالله هل فیکم أحد « إنّما » حدیث در منابع شیعه بیش از ده صفحه میباشد که امام در آن به آیۀ
أدّي الزکاة و هو راکع غیري قالوا: لا. 8 شما را به خدا سوگند میدهم آیا در میان شماجز من کسی هست که در حال رکوع زکات
. پرداخت کرده باشد؟ گفتند: نه این حدیث در منابع اهل سنت بسیار متفاوت نقل شده است که به بعضی از آنها اشاره میکنیم 1
ابن حماد عقیلی وي از این حدیث حدود دو صفحه را نقل و بقیه را حذف کرده است و سپس از قول ابن مغیرة نقل میکند: و هذا
حدیث لا أصل له عن علی ع . 9 این حدیث از علی ع پایهاي ندارد. محقق این کتاب نیز در پاورقی میگوید: حاشا أمیرالمؤمنین
من قول هذا. 10 هرگز امیرالمؤمنین ع چنین سخنی را نمیگوید! همانطور که ملاحظه میکنید ابن مغیره ادعاي جعلی بودن حدیث
را دارد، بدون اینکه سندي ارائه کند و دکتر عبدالمعطی امین نیز صدور این سخن را از امام بعید میداند. اکنون سؤال این است
که چرا با این حدیث چنین برخورد کردهاند و بدون ارائه هیچ سندي آن را کنار گذاشته یا حذف کردهاند و یا در صدد تضعیف
راوي آن برآمدهاند. به نظر ما علت این کار در مقدمۀ کلام امیرالمؤمنین ع و ذهنیت اهل سنت نسبت به صحابه به خصوص خلفا
میباشد؛ زیرا امیرالمؤمنین ع در مقدمه این مناشده چنین میفرماید: بایع الناس ابابکر و أنا والله أولی بالامر و أحقّ به منه فسمعت و
أطعت مخافۀ أن یرجع الناس کفاراً یضرب بعضهم رقاب بعض یالسیف ثم بایع أبوبکر لعمر و أنا والله أحقّ بالامر منه فسمعت و
أطعت مخافۀ أن یرجع الناس کفاراً، ثم أنتم تریدون أن تبایعوا لعثمان .. . 11 مردم با ابوبکر بیعت کردند، در حالی که به خدا
سوگند من از او سزاوارتر به خلافت بودم ولی از ترس اینکه مبادا مردم به دوران کفر باز گردند و با شمشیر گردن یکدیگر را
بزنند، شنیدم و اطاعت کردم بعد از آن ابوبکر براي عمر از مردم بیعت گرفت در حالی که به خدا سوگند من از او سزاوارتر به
خلافت بودم ولی از ترس اینکه مبادا مردم کافر شوند، شنیدم و اطاعت کردم و اکنون نیز تصمیم دارید با عثمان بیعت کنید... .
بدین سان حضرت عملکرد صحابه را در تعیین ابوبکر و عملکرد ابوبکر را در تعیین عمر و عملکرد اصحاب شوري را در تعیین
عثمان مورد نقد قرار داده و آن را تخطئه کرده است که این مسئله با ذهنیت اهل سنت نسبت به خلفا و صحابه سازگاري ندارد. از
این رو در صدد تضعیف راوي یا تقطیع و یا حذف کلی روایت یادشده برآمدهاند. 2. ابن حجر عسقلانی یک صفحه از این حدیث
را از قول ابن حماد عقیلی نقل میکند و سپس میگوید: فذکر الحدیث فهذا غیر صحیح و حاشا امیرالمؤمنین من قول هذا انتهی 12
این حدیث را ابن حماد نقل کرده و این حدیث صحیح نیست و هرگز امیرالمؤمنین چنین سخنی نمیگوید. 3. ذهبی نیز همین مقدار
مختصر را از ابن حماد عقیلی نقل میکند و همچنان درباره حدیث قضاوت میکند که این صحیح نیست 13 ، بدون اینکه براي
سخن خود دلیلی ارائه کند. 4. ابن مغزلی مقدمۀ سخن امام را نیاورده ولی بقیه حدیث را حدود چهار صفحه نقل کرده است بدون
صفحه 12 از 40
6. خطیب خوارزمی نیز حدود سه صفحه از این مناشده را از طرق مختلف نقل میکند بدون آنکه آن را رد آنکه آن را رد کند. 14
6. گنجی شافعی نیز حدود یک صفحه از این منا شده را آورده است البته او تنها به بخشی از حدیث که دربارة جریان کند. 15
7. جوینی مؤلف فرائد السمطین نیز حدود سه صفحه از این مناشده را آورده است بدون ردالشمس است استدلال کرده است 16
8. ابن عساکر مؤلف کتاب تاریخ مدینۀ دمشق نیز حدود سه صفحه از این مناشده را آورده است بدون آنکه آن را رد کند. 17
آنکه آن را ردکند. 18 چنانکه ملاحظه میکنید، در میان اهل سنت نیز افرادي هستند که احتجاج امام علی ع را به نزول این آیه
دربارة خودش نقل کرده باشند. گذشته از آنکه چندین نفر مناشدة یوم الشوري را نقل کردهاند که با آنچه در منابع شیعه آمده
یکسان است ولی وقتی مناشده در مقام اثبات برتري امام بر خلفا پیش میآید آن را نقل نکردهاند و عدهاي هم با این اتهام که این
روایت جعلی است بدون ارائه دلیلی از نقل مناشده خودداري کردهاند و برخی نیز با این توهم که بعید است امام علی ع نسبت به
خلیفۀ اول و دوم چنین سخنی بگوید تمام مناشده را نقل نکردهاند و گروهی نیز با اتهام ضعف راوي از نقل آن پرهیز کردهاند؛ در
حالی که اینگونه نیست به هر حال به اندازهاي که این حقیقت اثبات شود که امام علی ع به نزول آیه احتجاج کرده است در منابع
در منابع شیعه بسیار زیاد آمده است که به «... إنّما ولیّکمالله » اهل سنت هم شواهدي یافت میشود. ب منابع شیعه استدلال امام به آیۀ
بعضی از آنها اشاره میکنیم 1. مناشدة یومالشوري همانطور که پیشتر بیان کردیم در جلسۀ شوري که هر یک از اعضا که ادعاي
صلاحیت رهبري دارند طبیعی است که در صدد معرفی و بیان شایستگیهاي خود برآیند. این مسئله طبیعی وقتی با وظیفۀ دینی همراه
شود انگیزة آن دو چندان میشود. از این رو امام علی ع که بیان شایستگیهاي فردي خود را براي بازگرداندن حکومت اسلامی به
مسیر خود وظیفه الهی میدانست در صدد بیان شایستگیها و امتیازات خانوادگی فردي سیاسی مبارزاتی علمی و... خود برآمد که در
دربارة خود استدلال « انّما » منابع هر دو گروه یعنی شیعه و اهل سنت یافت میشود. در این حدیث حضرت در دو جا به نزول آیه
کرده است الف در موردي حضرت خطاب به اهل شورا میفرماید: فهل فیکم أحد سمّاه الله عزّوجلّ فی عشر آیات من القرآن مؤمناً
غیري قالوا: أللّهمّ لا. 19 آیا در میان شما بهجز من کسی هست که خداوند در ده آیه از آیات قرآن او را مؤمن نامیده باشد؟ گفتند:
به خدا سوگند نه ب در موردي در این مناشده حضرت خطاب به اهل شورا میفرماید: فهل فیکم احد آتی الزکاة و هو راکع و
نزلت فیه إنّما ولیّکم الله و رسوله والذین آمنو الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون غیري قالوا: أللّهمّ لا. 20 آیا در
را دربارة او نازل کرده باشد؟ «... إنّما ولیکم الله » میان شما به جز من کسی هست که در حال رکوع زکات داده باشد و خداوند آیۀ
گفتند: به خدا سوگند نه 2. مناشده با ابوبکر با توجه به نکاتی که پیشتر درباره تربیت امت توسط رسول خدا(ص بیان شد، طبیعی
بود که در برابر به قدرت رسیدن ابوبکر مقاومت و اعتراضهایی صورت گیرد؛ از جمله این اعتراضها را خود حضرت امیر(ع انجام
داده است بعد از به قدرت رسیدن ابوبکر، وي تلاش میکرد با امام علی ع با چهرهاي بشاش و خندان روبهرو شود، ولی حضرت
امیر(ع برعکس همیشه با چهرهاي گرفته و عبوس با او برخورد میکرد که این وضع براي ابوبکر قابل تحمل نبود، تا اینکه روزي به
خانۀ حضرت آمد و از مسائل پیشآمده عذرخواهی کرد و در صدد توجیه رفتار خود برآمد. حضرت با نقد رفتار ابوبکر از وي
اعتراف گرفت که شایستگی این کار را ندارد، بلکه خود شایسته سرپرستی امت است بدینسان حضرت با بیان شایستگیهاي خود به
دربارة خود استدلال میکند و میفرماید: أنشدك بالله إلی الولایۀ من الله مع ولایۀ رسولالله صلّیاللهعلیهوآله فی آیۀ « انّما » نزول آیۀ
زکاة الخاتم أم لک قال بل لک 21 تو را به خدا سوگند میدهم آیا در آیۀ پرداخت انگشتري به عنوان زکات ولایت من همراه با
ولایت رسول خدا(ص از طرف خداوند مطرح شده است یا ولایت تو؟ ابوبکر گفت بلکه ولایت تو. 3. مفاخرة قریش از جمله
دربارة خود احتجاج کرده جریان مفاخرة مهاجران و انصار است پیشتر این جریان و « إنّما » مواردي که حضرت امیر(ع به نزول آیۀ
احتجاج آن حضرت به این آیه را از منابع اهل سنت نقل کردیم این جریان در منابع شیعه نیز ذکر شده است که آن حضرت فرمود:
إنّما ولیّکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون قال » فانشدکم بالله أتعلمون حیث نزلت
صفحه 13 از 40
الناس یا رسولالله أخاصۀ فی بعض المؤمنین أم عامۀ لجمیعهم فأمر الله عزّوجلّ نبیّه أن یعلمهم ولاة أمرهم و أن یفسّر لهم من الولایۀ
ما فسّر لهم من صلاتهم و زکاتهم و صومهم و حجّهم فنصبنی للناس علماً بغدیر خم 22 شما را به خدا سوگند آیا میدانید هنگامی
نازل شد، مردم از رسول خدا(ص پرسیدند: آیا این آیه به عدهاي از مؤمنان اختصاص دارد، یا شامل همۀ «... انّما ولیّکمالله و » که آیۀ
مؤمنان میشود؟ پس خداوند پیامبر را مأمور کرد که متولیان امور مؤمنان را به آنان بشناساند و همانطور که نماز، زکات و حج
آنان را براي ایشان بیان کرده است ولایت را نیز شرح دهد. در پی این مسائل پیامبر مرا در غدیر خم به عنوان راهنما براي مردم
منصوب کرد. 4. مذاکره با مهاجران و انصار در جریان تشکیل شورا از یک سو حدود پانزده سال از ارتحال رسول خدا(ص گذشته
بود و نسل جدید مسلمانان عصر نزول قرآن را درك نکرده بودند. از سوي دیگر، تبلیغات یک سویۀ حکومت در طول این دوران و
جلوگیري از تدوین و نشر حدیث رسول خدا(ص و عوامل دیگر سبب شده بودند نسل جدید از حوادث صدر اسلام و مدافعان
واقعی اسلام و رسول خدا(ص بیاطلاع باشند. در چنین شرایطی حضرت در صدد معرفی خود و دفاع از حق خویش برآمد و در
جمع مهاجرین و انصار که بیشتر آنان را نسل جدید تشکیل میدادند حاضر شد و در یک سخنرانی فرمود: لقد علم المست?
2 .از جمله بنگرید به نظامالدین حسن . 1 .سوره مائده 5)، آیه 55 . پینوشتها: * برگرفته از: فصلنامه مشکوة شماره 80 ، پاییز 1382
؛ بن محمدبن الحسین النیشابوري القمی غرائب القرآن و رغائب الفرقان ج 4، ص 284 ؛ امیر عبدالعزیز، التفسیر الشامل ج 2، ص 977
3 .ذهبی سیر . عبدالکریم محمدالمدرس ، مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن ج 3، ص 167 ؛ الفخرالرازي التفسیر الکبیر، ج 12 ، ص 28
5 .ابراهیم بن محمد بن المؤید . 4 .سلیمان بن ابراهیم القندوزي ینابیع المودة باب 83 ، ص 114 . أعلام النبلاء، ج 14 ، ص 277
مناشده به معناي پرسیدن از دیگري به همراه قسم دادن به اوست 7 .ابوجعفر ». 6 . الجوینی فرائد السمطین ج 1، باب 58 ، ص 312
8 .احمد بن علی بن ابیطالب الطبرسی . محمدبن جریرالطبري تاریخ الطبري ج 3، ص 29 ؛ ابناثیر، الکامل فیالتاریخ ج 3، ص 67
. 10 .همان ص 212 . 9 .ابو جعفر محمد بن عمرو بن موسی العقیلی الضعفاء الکبیر، ج 1، ص 211 . الاحتجاج ج 1، ص 196
، 11 .شهابالدین ابی الفضل احمد العسقلانی لسان المیزان ج 2، ص 157 ؛ شمسالدین محمدبن احمد الذهبی میزان الاعتدال ج 2
14 .علی بن محمدالخطیب الواسطی مناقب علیبن ابیطالب . 13 .میزان الاعتدال ج 2، ص 178 . 12 .همان ج 2، ص 157 . ص 178
16 .محمدبن یوسف بن محمدالقرشی الگنجی . 15 .الحافظ ابوالمؤیّد الموفق بن احمد أخطب خوارزم المناقب ص 313 . ص 112
. 18 .ترجمۀ الامام علی بن ابیطالب من تاریخ مدینۀ دمشق ج 3، ص 113 . 17 .فرائد السمطین ج 1، ص 319 . کفایۀ الطالب ص 386
، 19 .محمدبن الحسن الطوسی ألامالی ج 2، ص 159 ؛ حسن بن ابیالحسن الدیلمی إرشاد القلوب ج 2، ص 86 ؛ بحارالانوار، ج 31
؛ 20 .محمد بن الحسن الطوسی ألامالی ج 2، ص 162 ؛ الاحتجاج ج 1، ص 197 . الحسن الطوسی ص 333 ؛ ألاحتجاج ج 1 ، ص 197
؛ جمالالدین یوسف بن حاتم الشافی الدررالنظیم ص 332 ؛ السید هاشم البحرانی غایۀ المرام ج 2، ص 20 ؛ إرشاد القلوب ج 2، ص 89
. بحارالانوار، ج 31 ، ص 332 ؛ میرزا حبیبالله الهاشمی الخوئی منهاج البراعه فی شرح نهجالبلاغه ج 2، ص 363 ، ج 3، ص 89
21 .ابوجعفر محمدبن علی بن بابویه (شیخ صدوق ، الخصال باب الاربعین و مافوق ج 2، ص 327 ؛ بحارالانوار، ج 29 ، ص 7؛ الاحتجاج
23 .الخصال ابواب السبعین و مافوقه ص 1701 ؛ بحارالانوار، . 22 .الاحتجاج ج 1، ص 213 ؛ بحارالانوار، ج 1، ص 410 . ج 1، ص 161
. 26 .همان ج 1، ص 232 . 25 .الاحتجاج ج 1، ص 379 . 24 .سوره سباء( 34 )، آیه 46 . ج 31 ، ص 445
تو بودي و آفتاب بیپایان نجف
مجید ملامحمدي اشاره شیخ عبدالحسین امینی در سال 1320 ق در تبریز، در دامنۀ کوه سهند به دنیا آمد؛ در خاکی که آزادمردان
بسیاري داشت در جوانی انقلاب مبارزانی همچون شیخ محمد خیابانی باقرخان و ستارخان را از نزدیک دید. وقتی طلبه شد، مدتی
در تبریز درس خواند و به خاطر روح تشنهاش به نجف هجرت کرد. در حوزة علمیه نجف شاگرد ممتازي براي علماي آن دیار شد
صفحه 14 از 40
و به زودي خود استادي سرشناس به شمار آمد. علامه شیخ عبدالحسین امینی از علماي محقق شیعه است که آثار با ارزشی از او به
جا مانده است مهمترین کتابش الغدیر نام دارد که دربارة اثبات ولایت علی ع ، در ده جلد، نوشته شده است این کتاب گرانبها
کاملترین و پربارترین کتاب در مورد ولایت علی ع و غدیر خم است علامه امینی را مصلح بزرگی میدانند که با نقد دروغها و
فتنههاي مخالفان اهل بیت ع مسلمانان را به هم پیوند داد و تفرقه را از آنها دور کرد. سرانجام این مرد اندیشمند، پس از دو سال
بیماري روز جمعه 12 تیرماه 1349 شمسی در 68 سالگی وفات یافت و در کتابخانهاش در نجف به خاك سپرده شد. آنچه در پی
خواهد آمد حکایتی است از زندگی او که در دفاع از ولایت سر از پا نمیشناخت چه دلی چه جرأتی یادت میآید؛ آن روز
پاهایت نلرزید، دستهایت رعشه نگرفت دل دل نکردي و دغدغهات براي مردن نبود؟ فقط یک چیز توي دریاي نگاهت لب پر زد؛
یک چیز! اگر آن کتاب نباشد چی آن وقت تحقیقهایم به جایی نمیرسد... . مثل نسیم به تن چند کوچۀ باریک و پر رفت و آمد،
کجا مؤمن ! او تو را واجب القتل میداند. » : جاري شدي چه تند میرفتی در راه کسی انگار با التماس در گوشات نجوا کرد
حکمش را هم صادر کرده عوض این که خودت را از او و دوستانش دور کنی راه افتادهاي و با پاهاي خودت .. چه کار میکنی
جانم چه ارزشی دارد؟ من از جانم و همه چیزم به خاطر » دلت به جوش آمد و زیر لب گفتی .«! علامه نکند از جانت سیر شدهاي
سرعت پاهایت بیشتر شد. تشت زرین آفتاب .« مولایم گذشتهام من که به او کاري ندارم فقط به خاطر... به خاطر آن کتاب است
قل خورد و خودش را آورد بالاي بامهاي کاهگلی شهر. چه گرمایی میریخت اما تو... تو، نه گرمت بود و نه به داغی آفتاب فکر
میکردي فقط در خیال آن کتاب همان کتاب نایاب خواندنی بودي امان از دست دشمنانت همان آدمهاي بیسواد، آدمهاي
بیفکر، بیدل و بیانگیزه همانهایی که خار توي چشمهایت بودند. هر جا که قرص نورانی چهرهات را میدیدند، مثل خفاش بال
بال میزدند و از تو فراري میشدند. اما تو، فقط لبخند میزدي لبخندي که مزة رطبهاي تازه را میداد؛ شیرین و عسلی مزهاي که تا
ساعتها زیر زبان میماند. همانها با دیدنت چه خشمی به صورتشان میدوید. چشمهایشان میشد دو تکۀ آتش مثل اسفند روي
آتش میشدند. به دلشان برایت بد راه میدادند. به سرشان فکرهاي شومی تار میتنید. اما تو بودي ویک خداي بزرگ تو بودي و
آفتاب بیپایان نجف تو بودي و چهارده روایت سبزي که همۀ نوشتههایت به خاطر آنها بود. به همینها فکر میکردي به همینها دل
خوش بودي که دلت آباد نبود و خیالت آرام از یکی دو نفر دربارة نشانی مرد، خوب پرسوجو کردي آنها با تعجب به سر و وضع
تو خیره شدند. بعد راه خانۀ او را نشانت دادند. شاید فکر کردند یک روحانی شیعه با او چه کار دارد؟! دیگر راهی نمانده بود. باز
آمدهام دنبال فلان کتاب همۀ کتابخانهها را گشتهام به خانۀ خیلی از محققان سر » با آرامش خواستهات را توي ذهنت مرور کردي
زدهام شنیدهام از آن کتاب یک نسخه بیشتر نیست و آن هم پیش شماست مدت کمی امانت میخواهم مطلبی است که خواندنش
حتماً ابروهایش را توي هم میکند و با اخم میگوید: تو... تو همان من هم میگویم » پیش خود گفتی .« برایم خیلی ضروري است
بله .. من امینی هستم همان که حکم قتلش را دادهاید. من به خاطر یکی از مطلبهاي مهم آن کتاب آمدهام من میهمان شما هستم و
نشانی درست بود. جلو خانهاش رسیدي جلو در چوبی قهوهاي رنگی که دو تا کوبۀ آهنی داشت با .« لابد... لابد او هم .. نمیدانم
دو پلۀ کوتاه و سنگی در کنارههایش یاد خدا و مولا مثل نسیمی بود که در باغ سینهات وزیدن گرفت و آن را پر از شکوفه و
شاپرك کرد. من از شهادت در راه خدا هراسی ندارم افتخار هم میکنم اما با پاي خودم براي این نیامدهام که قربانی جهل این
شیخ دشمن علی ع بشوم میخواهم تحقیقهایم را با آن مطلب مهم کتاب نایابی که در کتابخانۀ اوست کامل کنم پناه بر خدا! کوبۀ
بزرگتر را گرفتی و آرام چند ضربه در زدي در باز شد. آفتاب کوچه به تن سایهدار دالان خانه گرمی داد. آفتاب تو به نگاه تاریک
مرد صاحبخانه تابید. سلام علیکم علیکم السلام بفرمایید. چه کار دارید؟ من شما را به جا نمیآورم تو را با کتابهایت با آوازه و
با اسم و رسمت میشناخت نه با هیبت نگاه قامت بلند بالا و ابروهاي زیبایت کسی در گوشهایت نخواند که نگو. نگفت که
برگرد. نگفت که چرا با پاي خودت به خانۀ دشمنت آمدهاي شاید او که به خاطر نوشتههایت نوشتههایی که به خاطر امیرالمؤمنین ع
صفحه 15 از 40
بود، دست به کاري بزند. به عمامهات به عبا و قبایت خوب چشم دوخت فهمید شیعه هستی خودش را به بیاعتنایی زد. من همانم
که حکم قتلش را صادر کردهاید. من امینی هستم دنبال مطلب مهمی میگردم که فقط در کتابخانۀ شخصی شما پیدا میشود! مثل
کوه آتشفشان تکان خورد و گر گرفت دندانهایش را به هم سایید و چانۀ استخوانیاش را گرفت آرام نگاهش کردي نی نی
چشمهایش شده بود دو گوي مذاب هنوز چیزي نشده خون به صورتش دویده بود. معلوم بود خشمگین است چند بار زبانش را
چرخاند. خواست حرفی بزند، اما فکري مانعش شد. آن قدر آن کتاب برایت مهم بود که نه به فکر دشمنیاش بودي نه به فکر
حیف حیف » جانت و نه به فکر نگاههایش با صدایی گرفته صدایی که انگار از ته یک چاه خشکیده بیرون میزد. به زحمت گفت
دیگر چیزي نگفت لنگۀ در را تا آخر باز کرد. در به نرمی روي پاشنهاش بیصدا کشیده شد. .«... که میهمان هستی وگر نه همینجا
بیا تو آقاي امینی با تعارف خشکش توي خانه رفتی بعد سر از کتابخانهاش درآوردي کتابخانهاي بزرگ با انبوهی از کتابهاي قد و
نیم قد کهنه و خطی میان کتابها چشم دواندي نه فهرستی نه راهنمایی و نه کمکی کتابها در جاي جاي آن اتاق بزرگ از پایین تا
سقف به ردیف روي هم چیده شده بود. دیدن تک تک آن کتابها و پیدا کردن آن کتاب ساعتها وقت میگرفت نگاه تمسخرآمیز
او به تو بود. به خودت گفتی لابد فکر میکند امینی خودش را توي اقیانوس کتابخانهام انداخته حتی اگر شناگر ماهري هم باشد،
راه نجاتی برایش نیست من از حکم خدا که صادر کردهام برنگشتهام اگر تا ساعتی دیگر کتاب پیدا نشد، به وظیفهام عمل میکنم
به خاطر دروغها و حرفهاي بیاساس و به خاطر تهمتهایت هنوز هم از تو خشمگینم چه وظیفهاي بیچاره فکر میکرد: حکمش حکم
خداست حکمی که علیه تو و به خاطر دوستی بیدریغت با علی ع و خاندانش بود. دلت نلرزید. قلبت خودش را به قفسۀ سینهات
بسمالله » نزد. شقیقههایت آرام بود. با نیشخند نگاهت کرد. اسم کتاب را به او گفتی بعد چشمهایت را بستی و توي دلت خواندي
پردة پلکهایت بالا رفت شبنم چشمهایت درخشید. جلو یکی از قفسهها .«.. الرحمن الرحیم یا امیرالمؤمنین ع ، به تو توسل میکنم
رفتی بیاختیار دست بردي و یکی از کتابها را بیرون کشیدي او چشمهایش را ریز کرد و سرك کشید. با تبسم کتاب را ورق زدي
خودش بود. همان گمشدة تو. از سر صبر دوباره آن را ورق زدي به همان صفحهاي رسیدي که میخواستی کتاب را نشانش دادي
او به تلاطم افتاد. گیج و منگ شد. این پا و آن پا کرد. پاهایش .«! پیدایش کردم همان کتاب است خدا را شکر » و با شوق گفتی
پس پس زودتر همینجا آن » لرزید. ناباورانه توي کتابخانهاش قدم زد و با شگفتی به کتاب توي دستت چشم انداخت با شرم گفت
گوشهاي رفت و صورتش را لاي کتاب بزرگی گم کرد. از تعجب زبانش بند آمده بود. .« را بخوان من .. من باید به کارهایم برسم
. توي دلت ریسه رفتی و باز دلت پر از عطر شکر شد. * برگرفته از: ماهنامه شمیم یاس سال چهارم شماره 20 ، آبان 1383
آینده نزدیک- 2
قسمت دوم فاطمه شفیعیسروستانی اشاره بسیاري از ما همواره به این موضوع میاندیشیم که آیندة ما و سیارة ما چه خواهد بود؛ آیا
ما در آستانۀ جهانی جدید همراه با صلح و آسایش و وفور نعمت قرار داریم یا اینکه متزلزل و لنگلنگان بر کنارة جنگ و هرج و
مرج و بلا ایستادهایم و یا هر دو؟ در این مقاله تلاش شده که با بررسی حوادث و رویدادهایی که یا اکنون در حال وقوعاند یا
براساس پیشگوییها در آینده واقع خواهند شد، پاسخی براي این پرسشها ارائه شود. در این نوشتار، ابتدا حوادث و رویدادهاي
مهمی که در حال حاضر در جهان جریان دارند بررسی و در ادامه با بهرهگیري از پیشگوییهایی که در اخبار انبیا و اولیاي الهی آمده
به تحلیل این حوادث و رویدادها پرداخته شده است پیشگوییهایی که با صدها و هزاران سال قدمت وضعیت جهان امروز ما را به
صورت دقیق مجسم کرده و حوادثی را که امروز در جهان در حال وقوع است یا در آینده به وقوع خواهند پیوست به تصویر
کشیدهاند. آگاهی از این اخبار، چشمانداز جدیدي از تغییرات ریشهاي و بنیادین جهان و تحولات عظیم آینده را در اختیار خواننده
قرار میدهد. شاید با بیان این اخبار بیش از پیش امکان تحلیل و تشریح همه آنچه که بشر در این عصر در آن بهسر میبرد فراهم
صفحه 16 از 40
شود. انشاءالله. در قسمت اول این مقاله برخی از این پیشگوییها بررسی شد و اینک قسمت دوم آن را پی میگیریم 4. زلزلههاي
ویرانگر چنانکه آمار جهانی نشان میدهد، در بین سالهاي 1000 تا 1800 میلادي یعنی طی هشتصد سال تنها بیستویک زلزله با
قدرت بزرگ روي داده است در حالی که بین سالهاي 1800 تا 1900 ، یعنی طی یکصد سال 18 زلزلۀ بزرگ و 50 سال بعد بین
1900 تا 1950 ، سی زلزله بزرگ روي داده است یعنی تقریباً در طول 50 سال تعداد زلزلهها برابر با شمار آنها در طول 850 سال
93 زلزله بزرگ در جهان بهوقوع پیوست تقریباً سه برابر و نیم قرن گذشته این زلزلهها ، قبل بوده 1 بین سالهاي 1950 تا 1991
3 میلیون نفر انسان در سراسر کره خاکی شد. افزایش شدید تعداد زمینلرزهها بسیاري از دانشمندان را متوجه این / موجب مرگ 1
راجر بیلهام در نشست اتحادیه علم زمینشناسی و ژئوفیزیک » . موضوع ساخت که زمین به دورهاي تازه از حیات خود وارد میشود
دربارة سیر این وقایع اعلام کرد: واقعیت آشکار این است که در دهههاي آتی شاهد فجایعی خواهیم بود که تا کنون مانند آنها را
ندیدهایم تلفات بیش از یک میلیون پیشآمد غیر ممکنی نخواهد بود. 50 درصد جمعیت یک شهر با زمینلرزهاي ساده از دست
میروند. بیلهام گفت با وجود اینکه در دهههاي اخیر زمینلرزهها در مرکز شهرهاي بزرگ جهان روي ندادهاند، اما نمیتوان از
اشعیاي نبی » ادامه این روند مطمئن بود. 2 بسیاري از انبیا و اولیا از زمانهاي دور درباره وقوع زلزلههاي شدید خبر دادهاند از جمله
در رؤیاي خود، تکانهاي عظیمی را در آخرالزمان مشاهده کرد: اساس و بنیان زمین در حال لرزش است زمین به شدت در حال
جنبش است زمین تا پایان مانند آدمی مست تلوتلو خواهد خورد و مانند کلبه لرزان خواهد بود... در روز خونریزي بزرگ زمانی
که برجها واژگون میشوند. 3 رسول اکرم ص نیز با اشاره به آخرالزمان فرمودند: زلزلههاي بسیاري زمین را در خود خواهد گرفت
4 آن حضرت در جاي دیگر، در اینباره میفرماید: شما را به مهدي ع بشارت میدهم هنگامی که اختلافات شدید در میان مردم
پدید آید و زلزلههاي سختی واقع شود او قیام میکند. 5 امام صادق ع نیز با بشارت ظهور مهدي ع در اینباره فرمودند: مهدي را به
شما بشارت میدهم که پس از پدید آمدن اختلافات در میان امتم و زلزلههاي بسیار ظهور خواهد کرد. 6 همچنین در جاي دیگر
فرمودهاند: از نشانههاي قیام آن حضرت این است که در سالی پر از زلزله و سرما اتفاق میافتد. 7 باید پرسید آیا به راستی عصر ما
در مرکز همۀ وقایعی قرار گرفته که قرنها پیش از این روشنبینان با دلتنگی از آن یاد کرده بودند؟ آیا ذکر همین نشانهها براي
درك اهمیت و حساسیت زمانی که در آن قرار گرفتهایم کافی نیست قرنها پیش از این روشنبینان اهل باطن و بصیرت چشم ما را
بر وقایع و نشانههاي دیگري نیز گشودهاند. 5. گسترش خشونت همه ما مطلعیم که امروزه عناوین روزنامهها و کتابها مملو از
به طور میانگین ، FBI داستانهاي غمانگیز خشونت جاري میان انسانها است در آمریکا آمار خشونت حیرتآور است براساس آمار
در هر 22 دقیقه یک نفر به قتل میرسد، در هر چهار دقیقه یک نفر مورد خشونت جنسی قرار میگیرد و در هر 26 ثانیه یک سرقت
در « انجمن جرایم در آمریکا » : در گزارشهاي خود سطح خشونت را بالاتر از این نیز اعلام میکند « رویترز » صورت میپذیرد. 8
اولین گزارش خود درباره گسترش خشونت اعلام کرد: سطح خشونت و جرایم در ارتفاعات تاریخ باقی خواهد ماند. آمریکا بمب
در حال انفجاري از جرایم خشونتآمیز است که زمان اندکی تا انفجار آن باقی است روزنامه واشنگتن پست در همینباره
مینویسد: قتل و خودکشی [در آمریکا] با سرعتی شگفت به پیش میرود. بیش از 145 مورد در روز. این سرعت در حال بالا رفتن
000 مورد نیز تجاوز کرد. یعنی بیشتر از تمام انسانهایی که در طول /200/ است تنها در سی سال گذشته آمار کل این موارد از رقم 1
جک لوین ، استاد جامعهشناس » جنگهاي ایالات متحده کشته شدهاند. بسیاري از این قربانیان مرد و زن نیستند بلکه کودکند. 9
افزایش اخیر شمار قتلهایی که توسط نوجوانان 14 تا 15 ساله روي دادهاند، نمودار » : دانشگاه نورت ایسترن بوستون هشدار میدهد
بدترین چیزهاست آنها در حال حاضر اولین محصولات برنامه افزایش جمعیت بعد از جنگ جهانی دوم هستند و هنوز به گروه سنی
18 تا 24 سال که در حال حاضر بیشترین جرایم را مرتکب میشوند نرسیدهاند. 10 جالب توجه است که در روایات و اخبار
آخرالزمان نیز از گسترش خشونت در میان انسانها پیش از ظهور مهدي ع و بازگشت مجدد عیسی ع خبر داده شده است در کتاب
صفحه 17 از 40
مقدس آمده است همۀ آنچه در روزگار نوح ع رایج بود در بازگشت دوباره پسر انسان نیز رایج خواهد بود. 11 عموم منابع دینی
دوران نبوت حضرت نوح را دورانی مملو از فساد و خشونت معرفی میکنند چنانکه در سفر پیدایش آمده است زمین فاسد بود و
از خشونت پر. 12 رسول اکرم ص نیز در توصیف گسترش فساد و خشونت در سالهاي قبل از ظهور حضرت مهدي ع سخنان
متعددي را بیان فرمودهاند که بازخوانی آنها ما را به حیرت میآورد: هنگامی که حریمها مورد تجاوز واقع شود، گناهان عملی
گردد، اشرار بر نیکان مسلط شوند، دروغ شایع گردد و مردم به جامههاي خود مباهات کنند. 13 جالب توجه آنکه حضرت نبیاکرم
ص به گونههاي مختلف فساد و تباهی و مصادیق آنها نیز اشاره دارند: هنگامی که بعد از من فحشا و منکر رواج پیدا کند،
مرگهاي ناگهانی فراوان شود و کمفروشی رایج گردد، خداوند آنها را با قحطی و گرسنگی گرفتار سازد.. هنگامی که زمامداران
ستمگري پیشه کنند، آنها خود بر ظلم و تجاوز همکاري میکنند. هنگامی که پیمانها را بشکنند، خداوند دشمن را بر آنها چیره
کند. 14 در بیان دیگري مصادیق این تباهی را در روابط خانوادگی متذکر میشوند: هلاکت انسان به دست پدر و مادرش تحقق
مییابد، اگر پدر و مادر نداشته باشد، به دست همسر و فرزندانش و اگر همسر و فرزندي نداشته باشد به دست خویشان و
همسایگانش 15 هنگامی که تکبر و خودپرستی در اعماق دلها نفوذ کرد، آنسان که سمومات در بدنها نفوذ میکنند، گناهها
علنی شد و محرمات الهی سبک شمرده شد. 16 حضرت پرده از درون و دل مردم این عصر نیز برداشته و اعلام میکنند: هنگامی
که مردم بر روي دلهاي درنده خوي خود جامۀ میش بپوشند، دلهاي آنها از مردار گندیدهتر و از حنظل تلختر است 17 و آن
هنگامی که هر سال بیش از سالهاي پیش بدعت و شر احداث گردد. 18 اما دلیل افزایش خشونت و جنایت در آخرالزمان چیست
متخصصین رفتارشناس در پیجویی به این نتیجه رسیدهاند که یکی از دلایل اصلی این امر، افزایش نقش رسانهها در زندگی انسانها
است خصوصاً اینکه امروزه تصاویر با روشنی و وضوح وارد محل زندگی مردم میشوند. در گذشته تنها راه مشاهده جرم و جنایت
حضور در صحنۀ واقعه بود. اما در حال حاضر... بررسیها نشان میدهد؛ اکنون تنها بچههاي آمریکایی با میانگین سنی 15 سال شاهد
کشتار خشونتبار بیش از 25 هزار انسان به اضافه 200 هزار عمل وحشیانه دیگر از طریق تلویزیون هستند. حتی در زمان نوح ع هم
آرنولد کاهن از انجمن روانشناسان آمریکا، در اینباره میگوید: بحث دربارة » . افراد در معرض این حجم از خشونت نبودند
تأثیرات خشونت نمایش داده شده از طریق تلویزیون مانند بحث درباره تأثیرات سیگار بر ایجاد سرطان است مجله نیوزویک به
از 758 بچه «؟ نوجوانان چگونه تغییرات سریع جهان خود را حس میکنند » همراه صندوق دفاع از کودکان براي فهمیدن اینکه
آمریکایی در سنین 10 تا 17 سال نمونهبرداري کردند. نیوزویک یافتههاي آنان را اینگونه بیان میکند: آنچه پدیدار میشود،
تصویر نسلی است که در ترس و دلهره زندگی میکند... بسیاري نگرانیهایی دارند که والدینشان تصور آن را هم نمیکنند: دلهره
از تفنگ مواد مخدر، طلاق فقر. مصاحبهها تأکید میکنند که چگونه خشونت و ترس عمیقاً در زندگی این نسل نفوذ کرده نه فقط
6. مرگ عاطفه و مهر و در شهرهاي بزرگ اینچنین است بلکه در شهرهاي کوچک و حومهها نیز این وضعیت نمودار میشود. 19
مرگ عاطفه مهر و » محبت اگر خشونت قتل و جنایت یک رویه از سکه حیات انسان عصر حاضر و دوران ماقبل از ظهور باشد
محبت رویۀ دیگر است جملۀ زیبایی در کتاب مقدس انجیل آمده که میتواند معرف این معادله باشد: چون شرارت وفور خواهد
داشت عشق بسیاري سرد خواهد شد. 20 این توصیف از طرف حضرت عیسی ع بیانگر وضعیت بیحس و عاطفه قلبهاي مردم در
روزهاي قبل از بازگشتش است نقل قول دیگري مرتبط با این موضوع نیز وجود دارد: و همچنین بدان که در روزهاي آخر، روزگار
خطرناکی خواهد آمد، زیرا مردم دوستدار خود خواهند بود. آزمند، خودستا، مغرور، کفرگو، نافرمان در مقابل پدر و مادر، ناشکر،
سنگدل بدون عاطفه طبیعی .. دوستدار لذت و خوشی نه دوستدار خداوند. 21 متأسفانه امروزه به هر سو مینگریم نظارهگر افزایش
هیأت نظارت بر مطبوعات انگلیس پرده از وضعیت لرزان اخلاقی غرب ، BPA خودپسندي و بیمحبتی افراد هستیم مطلب زیر از
برمیدارد. وضعی که بسیاري از کشورهاي جهان بدان مبتلا هستند: براساس مطالعاتی که اخیراً صورت گرفته انگلیس دچار زوال و
صفحه 18 از 40
انحطاط اخلاقی و معنوي شده و مردم اکثراً خودپسند و ندرتاً داراي روحیه اجتماعی میباشند. براساس یک نظرسنجی اجتماعی در
انگلستان 77 درصد از افراد نمونه اظهار کردهاند که کشورشان نسبت به 10 سال گذشته کمتر قانونمدار است در حالی که 65
درصد اعلام کردند رعایت اصول اخلاقی در کشورشان ضعیفتر شده 70 درصد فکر میکنند مردم نسبت به 10 سال گذشته
تمایل کمتري به ارتباط با دیگران دارند و 72 درصد نیز مردم کشورشان را مغرورتر از گذشته میدانند. 22 یکی دیگر از مظاهر
مرگ عاطفه و مهر و محبت در عصر ما افزایش آمار سقط جنین است براساس بررسیهاي انجام شده توسط سازمان ملل در کل
اندازه خانواده در حال کوچک شدن است چون زنان در بیشتر کشورها خواهان فرزند کمتري هستند. 23 یکی از دلایل » جهان
کاهش اندازه خانواده در سالهاي اخیر افزایش افراطی سقط جنین است با وجود اینکه علم آشکار ساخته که زندگی انسان از
داخل رحم آغاز میشود، و عموم آثار فرهنگی اقوام مختلف در شرق و غرب براهمیت توجه به سلامت جنین در رحم مادر تأکید
دارند متأسفانه سالانه چراغ زندگی بیش از 30 میلیارد کودك متولد نشده در جهان خاموش میشود. عشق مادر به فرزند همیشه به
6 میلیون / عنوان خالصترین و طبیعیترین عشق در نوع خود مورد توجه قرار گرفته است آمار نشان میدهد در آمریکا سالیانه 1
300 کودك متولد نشده در این کشور کشته میشوند. تخمین / مورد سقط جنین صورت میگیرد. به این معنا که روزانه بیش از 4
زده میشود که بیش از 46 درصد زنان آمریکایی تا قبل از سن 45 سالگی یک مورد سقط جنین داشتهاند. 24 چنانچه نسلهاي
گذشته این آمار را درك میکردند بهتزده میشدند، اما نسل امروز از کنار این آمار وحشتناك میگذرد. گویا قلبهاي سرد و
بیمحبت آنها امکان فهم این فاجعه را از آنها گرفته است بیانات حضرت نبیاکرم ص دربارة نشانههاي معنوي وضعیت مردم در
آخرالزمان تصویرگر وضع مورد بحث است هنگامی که مردم براي کارهاي ناشایست تعاون و همکاري کنند، و در احکام مذهبی
از یکدیگر دوري جویند، براي دروغ همدیگر را دوست بدارند و براي راستگویی از یکدیگر قهر کنند... اگر اینها واقع شود، اولاد
عاق والدین میشوند، باران کمتر و در غیر موقع میبارد، لئیمان هر لحظه افزایش و کریمان هر لحظه کاهش مییابند. 26 در روایت
دیگري که بیانگر همین وضع اخلاقی است میفرمایند: راستی و درستی کمیاب میشود، دروغ همه جا را فرا میگیرد، دوستی و
صمیمیت به سر زبانها اختصاص مییابد و در اعماق دل همه با یکدیگر خصومت میورزند، کارهاي نامشروع مایۀ مباهات شده
عفت و خویشتنداري موجب اعجاب و شگفتی میشود. اسلام وارونه میگردد مانند پوستینی که وارونه پوشیده شود. 26 انسان به
پدر و مادرش جفا کرده و با دوستانش از راه وفا و صفا وارد میشود. 27 فرزند به پدر و مادرش تهمت میزند، به پدر و مادرش
توهین میکند و از مرگ آنان مسرور میشود. 28 هنگامی که امت من با تبختر گام بسپارند و فرزندان فارس و روم به خدمت
آنها درآیند. 29 گفتارشان از عسل شیرینتر، دلهایشان از حنظل تلختر است 30 ائمه معصومین ع نیز در ارائه تصویر از وضعیت
فرهنگی مردم در سالهاي قبل از ظهور به مواردي مشابه اشاره کردهاند. چنانکه حضرت امام صادق ع در اینباره میفرمایند: مردم
آن زمان ظاهري زیبا و آراسته و باطنی پست و پوسیده دارند. هر کس آنها را ببیند دچار شگفت میشود ولی چون با آنها معاشرت
7. رواج همجنسبازي رواج همجنسبازي که در حال گذار از جوامع اروپایی و غربی به سایر کند مورد ستم قرار میگیرد. 31
نقاط جهان است از علائم آخرالزمان بوده و نه تنها طریق انجام آن در بسیاري کشورها هموار شده بلکه فعالانه نیز در بسیاري
مکانها تقویت میشود. در حال حاضر در این جوامع شمار بسیار زیادي از فیلمها، محلهاي تفریح و میهمانیها آن را ترویج میکنند.
انجمن آموزش و پرورش ایالات متحده ، جزوه راهنماي آموزشی براي آموزش در » انجمن اطلاعات جنسی و » ، در سال 1992 م
مدارس دولتی این کشور تهیه کرد. راهبردهاي این نوشته که از طرف با اعتبارترین گروه آموزشی کشور توزیع میشود این
آموزش را میدهد که هیچ شکلی از گرایش جنسی یا نوع بنیاد خانوادگی از نظر اخلاقی بر انواع دیگر برتري و امتیاز ندارد. این
رساله با القاي چنین تفکري به بچههاي آمریکایی این اطمینان را میدهد که همجنس بازي امضاي رسمی انجمن پزشکی آمریکا را
دریافت کرده است خبرهاي مختصر زیر نمونههاي کوچکی هستند که وضعیت موجود در کشورهاي غربی و به وضوح بازگشت
صفحه 19 از 40
اعلام کرد: شرکت پخش انگلیس به کارگران BBC اخلاق مصیبتبار قوم لوط را در قرن جدید هشدار میدهند: سخنگوي
همجنسبازي که در مراسم رسمی شرکت نمایند یک هفته تعطیلات ماه عسل به علاوه 75 پوند ( 110 دلار) به عنوان هدیه ازدواج
اختصاص میدهد. 32 در خبرها آمده است که سیصد مقام ارشد کلیساي انگلیس از دایر کردن برنامههاي آموزشی همجنس
بازي براي کشیشان حمایت میکنند. کشیشان خبر برنامۀ جنبش همجنسبازي مسیحی را تأیید کردند. 33 در سایر کشورهاي
اروپایی وضعیتی مشابه آنچه در انگلستان میگذرد دیده میشود: فرانسه استفاده از امکانات پزشکی براي زوجین همجنسباز
بیشغل را توسعه داده است این امر مرحله برجستهاي را براي این افراد از نظر داشتن اتحادیههاي رسمی خاص خود، ایجاد میکند.
34 گستردگی این عمل پارلمان اروپا را وادار به اخذ تصمیم کرده است پارلمان اروپا حکم کرد اتحادیه اروپا باید به زوجین
همجنس باز اجازه ازدواج و پذیرش فرزند دهد. همچنین کشورهاي اتحادیه اروپا باید سن معینی را براي فعالیتهاي جنسی همجنس
و غیر همجنس تعیین کنند و این اتحادیه باید قطعنامهاي را که شامل قانونها و تبلیغات بر علیه فعالیتهاي جنسی میان افراد یک جنس
میباشد و این عمل را گناه میشمارد منسوخ کند. 35 توصیف این وقایع در پیشگوییهاي آخرالزمان بهطور واضح آمده است در
روایتی از انجیل دربارة وضعیت اخلاق جنسیمردم در سالهاي پیش از ظهور آمده است و همچنانکه در ایام لوط بود... در روزي
سدوم 36 » که پسر انسان ظاهر میشود نیز بر همین منوال خواهد بود. از رواج همجنسبازي در آخرالزمان با عنوان بازسازي شهر
نیز یاد شده است همچنین روایات زیر که از زبان پیامبر اکرم ص و سایر معصومین ع نقل شده بیانگر پیشگویی حضرات معصومین
ع نسبت به رواج همجنسبازي در آخرالزمان است پیامبر اکرم ص در توصیف این شرایط میفرمایند: هنگامی که مردان به مردان
بسنده کنند و زنان به زنان 37 هنگامی که مرد براي آمیزش با زنان مورد سرزنش قرار بگیرد. 38 مرد براي مرد شانه میزند و
آرایش میکند، آنچنانکه زن براي همسرش شانه میزند و خود را میآراید. مردان براي این کار اجرت میگیرند و گاهی مورد
رقابت کاسبان واقع میشوند، و گاهی مرد ناموس مرد میشود و براي او غیرت به خرج میدهد و در راه او از بذل جان و مال دریغ
نمیکند. 39 مردان امت من با طلا آرایش میکنند، حریر و دیبا میپوشند و از پوست پلنگ براي خود جامه درست میکنند. 40
امیر مؤمنان ع نیز فرمودند: زن با زن میآمیزد و همانند عروس که براي داماد آرایش میکند براي یکدیگر آرایش میکنند.
بیگمان ذکر اینهمه فاجعه بیاخلاقی و ابتذال روح و روان هر انسان مؤمنی را میآزارد اما، تصویر ارائه شده از میان اخبار و
واقعیات تصویر وضعی است که بشر در آن دست و پا میزند و گاه براي ساکت کردن نهاد بیدار خود آن را نادیده میپندارد و یا
از کنار آن به سادگی میگذرد و هیچ حساسیتی از خود بروز نمیدهد. آن مردان با بصیرت براي هشدار و بیدارباش صدها س?
The Universal Almanac, Kansas City, 1993. 2. ((Deaths in Quackes expected to rise . پینوشتها: 1
4 . کامل سلیمان روزگار رهایی ترجمه .30-25 / 24 :18- اشعیاي نبی 20 . as cities grow)) Reuter 3 jul 1995. 3
. 6 . محمدالساده شش ماه پایانی ترجمه محمود مطهرينیا، ص 64 . 5 . روزگار رهایی ج 2، ح 1431 . علیاکبر مهديپور، ج 1، ح 130
AP, 20 May 1994. 9. ((Ten Times the Dead in Vietnam)), Washington Post 7 May 1994. . 7 . همان 8
15 . همان . 14 . همان ح 990 . 13 . روزگار رهایی ج 2، ح 989 . 12 . پیدایش 11:6 . 10 . انجیل متی 37:24 . AP, 2 May 1994. 11
Growing Up fast and Frightened)),)) .19 . 18 . همان ح 1023 . 17 . همان ح 1011 . 16 . همان ح 999 . ح 997
Dore, Rowan, Press Authority (PA-A .22 .1:3- 2 تیموتیی 4 .21 . متی 12:24 .Newsweek 22 Nov 1993. 20
Boitish Wine Service) 5 Nov 1994. 23. ((Study: Women Want Less Kids)) AP, NewYork, 23 Aug
.29 . 28 . همان ح 994 . 27 . همان ح 993 . 26 . همان ح 988 . 1995 . روزگار رهایی ج 2، ح 986 . 24. Time, 4 May 1992. 25
BBC to Give Gays? Hongymoon leave)), Reoter,)) .32 . 31 . همان ح 1047 . 30 . همان ح 1012 . همان ح 1000
22 May 1994. 33. Anglican Bishops Back Gay Priests ûUPI, London, 4 Feb 1996. 34. AP, 5 Aug
صفحه 20 از 40
سدوم شهري باستانی در فلسطین بود که به دلیل رواج عمل لواط در آن توسط خداوند » .1993. 35. Reuter, 8 Feb 1994. 36
سدومی نیز نامیده میشود. دربارة این شهر گفتهاند: شب قبل از » نابود شد. به دلیل رواج این عمل در آن شهر، عمل شنیع لواط
تمام مردان از تمام نقاط شهر، پیر و جوان سعی کردند با فرشتگان مذکري که در خانه لوط ع ، بزرگ خاندان فرزند » نابودي آن
39 . همان . 38 . همان ح 1077 . 37 . روزگار رهایی ج 2، ح 1074 . پیدایش 45:19 .« ابراهیم ع میهمان بودند رابطه جنسی پیدا کنند
، 43 . روزگار رهایی ج 2 . دانیال نبی 4:12 .Naisbitt, John, Megatrends 2000. 42 .41 . 40 . همان ح 1082 . ح 1081
Business Wire, 1 Sep 1989. 46. Ferreira, Anton, ûSatan-Hurler . 45 . 44 . همان صص 689 . صص 688
Fallows Trail of Bizarne Clues, Reuter, 1 Aug 1995. 47. Watch tower, 1 Sep 1988. 48. Gibson,
51 . تیموتی اول . 50 . همان ح 1035 . روزگار رهایی ج 2، ح 959 .Helen, ûModern Witches AP, 31 Oct 1995. 49
.1:4
نظریۀ اختیاري